Regime Collapse in Iran: A Necessity for Regional Stability?
فروپاشی رژیم در ایران: ضرورتی برای ثبات منطقه ای؟
آگوست 2025
این گزارش یک سند سیاستگذاری است، استدلال میکند که بیثباتی راهبردی در ایران میتواند از بروز درگیریهای بزرگتر در آینده جلوگیری کند. این گزارش با دکترینهای بازدارندگی نئومحافظهکارانه و اسرائیلی همسو است و اعمال فشار مستمر را تا جایگزینی نظم سیاسی جمهوری اسلامی توصیه میکند.
مقدمهٔ اول: ایدئولوژی رژیم ایران خصومت دائمی و جاهطلبی هستهای را تضمین میکند.
مقدمهٔ دوم: تعامل تدریجی یا اصلاح ساختاری بیفایده است زیرا نخبگان، آموزههای بنیادین را مشترکاً پذیرفتهاند.
منتظر ماندن برای فروپاشی خودبهخودی رژیم بسیار بعید است. اصلاحطلبان و تندروها در تاکتیکها—مانند میزان تعامل با غرب یا اصلاحات داخلی—با هم اختلاف دارند، اما در آموزههای راهبردی بنیادین نزدیک به هم هستند: عدم استفاده از سلاح هستهای، خصومت نسبت به اسرائیل و ایالات متحده، و حمایت از شبکههای نیابتی منطقهای. مخالفت با ایالات متحده و اسرائیل همچنان نقطه وفاق در ایران است و ایده «محور مقاومت» در مرکز سیاست خارجی جمهوری اسلامی جای دارد. پیش از جنگ دوازدهروزه، در سال ۲۰۲۴، رئیسجمهور اصلاحطلب پزشکیان برنامه موشکی ایران را برای دفاع در برابر اسرائیل و حفاظت از کشورهای تشکیلدهنده «محور مقاومت» توجیه کرد. در نتیجه، رژیم—چه تحت رهبری اصلاحطلبان و چه تندروان—یکصدا لحن خصمانهای نسبت به ایالات متحده («شیطان بزرگ») و اسرائیل («شیطان کوچکتر») ابراز میکند. فراخوانها برای نابودی نهایی اسرائیل و مخالفت با ایالات متحده هم از سوی تندروان و هم اصلاحطلبان مطرح شده است.
مقدمهٔ سوم: جنگهای اخیر شکاف در میان نخبگان و سکولاریزاسیون اجتماعی را آشکار ساخت.
استنتاج: فشار هدفمند خارجی میتواند سیستم شکننده را به سمت فروپاشی سوق دهد.
نتیجهگیری: فروپاشی برنامهریزیشدهٔ رژیم، هماهنگ با اپوزیسیون لیبرال، تنها راه دستیابی به ثبات پایدار منطقهای است (صص. ۵–۹، ۴۲)
سینر هشدار میدهد که فروپاشیِ بدون مدیریت میتواند سه سناریو در پی داشته باشد (صص. ۸–۹):
بدترین حالت: تسلط کامل سپاه پاسداران بر قدرت (الهیات نظامیشده).
حالت میانی: رژیمی غیرهستهای اما اقتدارگرا و دشمن غرب.
بهترین حالت: دموکراسی سکولار مشارکتی که از جامعه تحصیلکرده ایران بهره میگیرد.
بنابراین، برنامهریزی برای گذار کنترلشده ضروری است.
.
سیاستگذاران غربی باید حداقل به دنبال سیاستی باشند که فروپاشی رژیم را بهسوی غربالهام ببرد، نه تغییر رژیم تحت کنترل غرب. فروپاشی رژیم مستلزم تضعیف پیوستهٔ توان دولت برای اعمال قدرت است که در نهایت به سرنگونی ساختار سیاسی ایران منتهی میشود. این امر تنها از طریق ترکیبی از حملات نظامی بیرونی—و نه مداخلهٔ نظامی تمامعیار—قابل حصول است که مراکز قدرت ایران از جمله تأسیسات غنیسازی اورانیوم، مراکز فرماندهی و کنترل سپاه پاسداران، سران سپاه و دانشمندان هستهای را هدف قرار میدهد. برای رسیدن به این هدف، اسرائیل باید برتری هوایی خود را حفظ کند.
. این باید همراه با پیشنهاد مشوقهای مالی برای فرار و خروج مقامات ایرانی باشد تا پایداریِ پسآمدِ آنچه در دوران پساصدام در عراق هرگز دیده نشد فراهم گردد، و در عین حال از گروههای اپوزیسیون ایرانی حمایت کند—نه اینکه آنها را کنترل نماید—تا به سرنگونی رژیم کمک کنند.
برای این منظور، سیاستگذاران باید نقاط قوت و ضعف رژیم ایران را در حوزههای زیر مورد ملاحظه قرار دهند: راهبرد منطقهای؛ چارچوب سیاسی؛ نحوه استفاده از هویتهای دینی و ملیگرایانه؛ اعتراضات فرهنگی و اقتصادی؛ و تفرقههای فرقهای. این امر راهبردهای لازم برای تضعیف رژیم و توانمندسازی اپوزیسیونی که میتواند جایگزین آن شود را مشخص خواهد کرد.
بدترین سناریو این است که سپاه پاسداران با توجه به ریشهدوانی عمیق سپاه در دستگاه دولت ایران و طبیعت غیرمتمرکز نیروی بسیج قدرت را تثبیت کند و رهبری جایگزینی را برقرار سازد،
بدون وجود چشماندازی معتبر برای آینده پس از رژیم، بسیاری از ایرانیان که از هرجومرجی مشابه سوریه یا عراق هراس دارند، ممکن است از خطر کردن و مخالفت با رژیم بازداشته شوند. بنابراین، چنین چشمانداز معتبری باید ساخته شود تا امیدی به تغییر ایجاد کند. بخش حیاتی این نظمِ پس از رژیم باید مدلی از ثبات ارائه دهد که جایگزینی برای ساختار حکومتی مبتنی بر ولایت فقیه باشد. در غیاب چنین الگویی، رژیم هرچند بهشدت نامحبوب است، همچنان بهعنوان «شیطانی که میشناسند» باقی میماند و ازاینرو، در مقایسه با آیندهای ناشناخته و بالقوه آشفته، ترجیح داده میشود.
مشاهدات
رژیم کنونی ایران همچنان به انقلاب اسلامی وفادار است.
تعهد آن به بازسازی برنامه هستهای وقدرت آن در سطح منطقهای و بینالمللی، همچنان تهدیدی مداوم برای غرب به شمار میرود.
هرچند حملات اسرائیل و ایالات متحده به تأسیسات هستهای ایران موجب عقبنشینی موقت رژیم شد، اما تهدیدهای راهبردی و امنیتی ناشی از آن را از میان نبرده است.
وزیر دفاع ایران، عزیز نصیرزاده، ادعا کرده است که موشکهایی با تواناییهایی فراتر از موشکهای بهکاررفته در جنگ دوازدهروزه توسعه دادهاند.
صرفنظر از خسارات واردشده به تأسیسات هستهای، ایران از فناوری، دانشمندان و ظرفیت لازم برای بازسازی این تأسیسات برخوردار است. ایران همچنان به توسعه و غنیسازی هستهای پایبند است و بنا بر گفته رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران میتواند در مدت چند ماه فعالیت غنیسازی اورانیوم را از سر گیرد.
ایران خود را برای جنگی در آینده آماده میکند. یحیی رحیم صفوی، مشاور ارشد نظامی رهبر جمهوری اسلامی علی خامنهای، در مرداد ۱۴۰۴ اعلام کرد: «ما در آتشبس نیستیم، در مرحله جنگ قرار داریم. هیچ پروتکل، مقررات یا توافقنامهای میان ما و آمریکا یا اسرائیل نوشته نشده است.»
اپوزیسیون ایران از نظر فرهنگی گرایشهای لیبرال دارد و مشتاق آزادی است. با این حال، اپوزیسیون ایران در خطر رها شدن از سوی دولتهای غربی قرار دارد، زیرا این کشورها در حال کاهش کمکهای خارجی خود برای تلاشهای دموکراتیک در خارج، از جمله در ایران، هستند. این وضعیت موجب تضعیف اپوزیسیون ایران میشود. افزون بر این، به نظر نمیرسد که دولتهای غربی تلاشی هماهنگ برای تعامل با کشورهای پیرامونی بهمنظور مهار گرایشهای جداییطلبانه و تقویت توانمندیهای اپوزیسیون ایران انجام دهند. این امر بهطور طبیعی به سود رژیم تمام میشود.
«اقتصاد دژگونه» ایران که با سیاست «نگاه به شرق» همراه است ولی منافع اقتصادی آن به شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران و خزانه نخبگان بازمیگردد.
برای ناتو عملی نیست که منتظر بماند تا تحریمها تأثیر کامل خود را بر اقتصاد ایران بگذارد و موجب فروپاشی رژیم شود یا تناقضهای درونی رژیم خود به خود آشکار گردد.
نتیجه
Reference:
Seener, Barak M. 2025. Regime Collapse in Iran: A Necessity for Regional Stability? London: The Henry Jackson Society. Citations refer to in-text page numbers above.
Published in 2025 by The Henry Jackson Society
The Henry Jackson Society
Centre for the New Middle East
London
Registered charity no. 1140489
Tel: +44 (0)20 7340 4520
www.henryjacksonsociety.org
Title: “REGIME COLLAPSE IN IRAN: A NECESSITY FOR REGIONAL STABILITY?”
By Barak M. Seener
- Centre for the New Middle East. Established following the Arab Spring, the Society describes this Centre as “dedicated to monitoring political, ideological, and military and security developments across the Middle East and providing informed assessments of their wide-ranging implications”.[48] The Centre has released reports highly critical of Iran.[49][50]
![]()
